پٍن (pen)
پٍن (pen)
پن گرفتم تا نویسم لیتر ی ازبهر یار
letter pen
آیز من گریان شُد وفونتن نمود چون جویبار
fountain eyes
دور به دور رفتم زدم ناک وکسی اُپن نکرد
open knock door door
تا کنم من اکسپلن هجر تورا لوُلی نگار
lovely explain
کرده بود با من پرامز تا بماند پیش من
promise
این دریم من نشد اندر حقیقت آشکار
dream
دی و نایت در فکراوازآیز من رفته سلیپ
sleep eyes knight day
نیست در هارد من پور لحظه صبر وقرار
poor heart
آستین ا م اولد بود و او ورا ماند وبرفت
old
کرد اینومی آن بُت من با من بی اختیار
enemy
دل کند وش ای (حبیب)تا گو کنم در شهرتان
go wish
زانک خواهم که روم از پیش تان بسیار فار
far