ازسر تنبان
ازسر تنبان
لُطف فرما بهر من تو از سر تنبان بته
یعنی از این تکه بر من یک کمی ارزان بته
آرزو دارم دهی بر من تو گویی صبر کُن
گُشنه هستم مهربانی کن برایم نان بته
جان بلب آمد و لیکین تو نمی گردی خلاص
از ادا و ناز خود ؛ ای نازنین پایان بته
پای خودرا جم کن تا که شود قدری کلان
وقت نان است جان من جای بهر دستر خوان بته
یک کرت دیگر بته این دفعه آخر بوُد
گوش بر درد من بیچاره گریان بته
تو بهر رنگی که خوش باشی بگو تا من کنم
من بخدمت حاضرم از جان ودل فرمان بته
بر (حبیب خود که دادی تو ببین ماندی بغم
افغان را دادی سلام از جیب خود تاوان بته