کار خیر
کار خیر
از ما عمل مخواهید ما موج انتقادیم
زین خصلت مکدر در هرطرف فتادیم
هرکس قدم نهد پیش تا خدمت او نماید
ما خیز میزنیم که بر ضد این نهادیم
شیریم بوقت صحبت پُر غُرشیم وهیبت
از ما چو کار خواهی ما رفته مثل بادیم
ای آنکه خواهی امداد از ما برای مردم
ما بهر عزراییل جان را به مُفت ندادیم
دنیا همه خراب اند دیوانه در حساب اند
تنها وصرف ماییم که خوب پاک زادیم
یکدم شویم طالب بار دیگر مجاهد
هر ساعتی برنگی ما مایه فسادیم
با کفر می ستیزیم، ازعلم میگریزیم
با خویش کینه دوزیم یارب زچه نژادیم
برما (حبیب) شرم است تا چند بیتفاوت
مردم به نان محتاج ما در غم مفادیم