ناله
ناله
میروم تا تو نیابی هیچ آثا ر مرا
تا نیندازی نمک تو زخم خونبار مرا
میروم من آنقد ر دوراز تو تا تو نشنوی
هیچ آواز و صد ا و ناله ٌ زار مرا
میروم تا که کُنم آواره گی را اختیار
تا عزیز انم نمایند یاد دیدار مرا
میروم دورازوطن درمُلک های دوردست
نزد آنانکه نفهمند حرف و گفتار مرا
میروم تا رفتن من پند گردد بهر تو
که بدانی قدر این قلب وفادار مرا
میروم از شهر کابل تا بدان سوی جهان
تا کسی از من نپرسد پیشه و کار مرا
میروم تا که نه نام و نه نشان ماند زمن
اندرین دنیا که آزرده است افکار مرا
میروم تا دوستان کویند {حبیب}ما چی شُد
شرح سازند با رفیقان گب و اشعار مرا