پیکار
پیکار
من زبیگانه چی نالم که خطا از خود ماست
دل خونبار ز ما تیر جفا از خود ماست
خصم با ما نتواند که در آید به نبرد
کینه جویی همه با جنگ و نزاع ازخود ماست
ما که آ واره نمودیم وخود آواره شدیم
گمُ شده از خود ما چشم براه از خود ماست
مُتهم ما چی نماییم که همسا یه بد است
چون به حق ما نگریم کبر وهوا از خود ماست
حل نشد رنج معمای وطن در همه عمر
مرض را که گزشته ز دوا از خود ماست
این سفر که همه ساعت بخطر میگزرد
کاروان از خود ما رهزن راه از خود ماست
میکُشیم از خود و توصیف ز بیگانه کنیم
همگی آفت و این کزب بلا از خود ماست
چاره چون نیست (حبیب)کو شش بیهده چی سود
قفل بربند به دهان دشمن ما از خود ماست