طفل نو پا
طفل نو پا
در بساط اهل دانش طفل نو پا يم هنوز
نزد اهل معرفت خط چليپا يم هنوز
نيستم من نكته يي در پيش ياران خرد
كي ز راه و رسم عرفان ؛زره آگا يم هنوز
اشتباي بيش از اين نبوُد كه گويم شاعرم
من به بحر شاعري همچون پر کا یم هنوز
خود پرستي ميكنم گويم اگر صاحب خط ام
شرم مي آيد مرا از خط و املايم هنوز
كاروان رفت و من اندر خواب غفلت اي دريغ
ديگران در مقصد و من مانده در راه يم هنوز
عمر ها كار است كه تا ز حيوانيت بيرون شوم
چون كه من اندر حساب آدمي نآ يم هنوز
ماضي و حالم فقط اندر جهالت شد بسر
عمر بگزشت و بفكر صبح فردايم هنوز
راه عشق باشد (حبيب)بسيار پرخوف و خطر
من زسر بگزشته در اين كوچه مي آ يم هنوز