ملایک
ملایک
جملگی هستند ملایک یک بشر پیدا نشُد
یک نفر از این میان اهل نظر پیدا نشُد
تا که انسان را نکرد خلقت خداوند جهان
بهر نظم کاینات شمس و قمر پیدا نشُد
نخل آزادی بروید گر زخون آبش دهی
که این نگینه هیچگاهی بیخطر پیدانشُد
چون توافق نیست بین دوستان تدبیر چیست
بی عرق ریزی دهقان هیچ بر پیدا نشُد
کوه را باید شکافی تا که در مقصد رسی
آبله تا خون نگردیده گُهر پیدا نشُد
تا که مظلوم است خموش ظالم بٌود درمنصبش
تا نجُنبید نی زجایش نیشکر پیدا نشُد
علم و دانش از تلاش آدمی آید پدید
مرتب انسان به پول ومال وزر پیدا نشُد
خون دل خورده {حبیب}بی نشان درکُل عُمر
بیکس وبیچاره همچون او دیگر پیدا نشُد