مقام
مقام
خر اگر بودم من هم یک مقام داشتم
نزد اهل سلطنت یک احترام داشتم
جمع میگشتند بدور من خران تیز گوش
امر و یا فرمان و یا حُکم و کلام داشتم
دفتر میبود و میز وچوکی از بهر من
مُهر و امضای برای رشوه دام داشتم
موتر لُکس و یک چند تا محافظ باتفنگ
خانه و باغ وسرای و ا نتظام داشتم
در خفا من میربودم مال مردم را بزور
بر فریب مردمان دارالیتام داشتم
میکشیدم از دل خود صد روایت با حدیث
من به تآییدش عُلمای کرام داشتم
چشم من سرمه وریش من دراز تا زیر ناف
بهر استنجا کلوخ وخشت خام داشتم
هر کسی تا حرف حق میگقت مانند (حبیب)
بر سرش دشنام وفحش واتهام داشتم