تقسیم
تقسیم
میراث بابه با همه امکان از آن من
در روز حشر پرسش وپرسان ازآن تو
تقسیم عادلا نه کنم من برای تو
ما چون برادریم مرا جان از آن تو
اززیر خانه تا به سر بام از آن من
از بام خانه تا سر آسمان از آن تو
این خانة خرابه واین باغ از آن من
آن چوب خشک و برگ درختان از آن تو
هردو سرای مندوی وپول از آن من
جوی که هست پهلوی دوکان از آن تو
این گاو پیر وآن بز وگوسفند از آن من
خورجین و زین همراه پالان از آن تو
این موتر وسرای شمالی از آن من
آن کوزه شکسته تلخان ازآن تو
انتیک باب وپوند وطلا هم ازآن من
هردو منار بٌست وارزگان ازآن تو
قالین وفرش دوشک وظرف هم از آن من
آفتابه وضوه بی بی جان از آن تو
گلخانه وگل چمن سبز ازآن من
آن خارهای دشت وبیابان از آن تو
انگشتری که مانده زبابه از آن من
سنگچل های کوه سمنگان ازآن تو
کندوی آرد وماش و برنج اش از آن من
آن سطلک شکسته واودان ازآن تو
شیت چراغ وظرف کرستال ازآن من
در شب ستاره های درخشان ازآن تو
شعر (حبیب) ومحفل شادی ازآن من
آن چٌرت وفکر ودیده گریان ازآن تو