گوش خر
گوش خر
میکشم از پیش رویت می نهم در پشت سر
بکس کالا را ز موتر تا نکردد درد سر
تا نشستی بر سرش گفتی که آزارت نمود
چوکی کهنه چی دارد غیر از سیم و فنر
میخلد بر جان تو مویش بیا که کل کنیم
صورت خودرا که لازم نیست این ریش ببر
میدهی بر من ویا که مادرت را من کنم
من صدا تا کرتی ام را از تو گیرد ای پسر
تا که میگردد درون هرگز نمی گیری بخود
خواندن یاسین چی فایده میکند بر گوش خر
گردراز است تو نترس نصف اش ترا کافی بود
باز باهم میخو ریم هردو ازین یک نیشکر
تو بدستت میفشاری تا شود آبش بیرون
شکل کالا شستن تو هست چون عصر حجر
بر (حبیب) خود اگر لطف می کنی امشب بده
مشکلی دارد برا یش تو بده ای جان نظر