بزم
بزم
بزم شاديست عزيزان همه هستند مسرور
با دل شاد و سرور؛ با دل شاد و سرور
چشم بد باد ازين مجلس فرخنده به دور
با دل شاد و سرور؛با دل شاد وسرور
***
رسم آهسته برو زمزمهْ ميهن ماست
همچون روح در تن ماست؛ همچون روح درتن ماست
ما به افغانيت خويش كنيم فخر و غرور
با دل شاد و سرور ؛بادل شاد و سرور
***
دل داماد بود شاد كه به دلدار رسيد
به بر يار رسيد ؛ به بر يار رسيد
به عروس كه بودهمچوپري بهتر از حور
همه دل شاد و سرور؛همه دل شاد و سرور
***
شاه بنشسته به پهلوي عروس زيبا
جوره يي بي همتا ، جوره يي بي همتا
جمله ياران و عزيزان نشستند به حضور
همه دل شاد وسرور؛ همه دلشاد و سرور
***
واه چي زيباست كه دل برده به دلداده رسد
شاد و آزاده رسد ؛شاد و آزاده رسد
محفل ما شده از لُطف عزيزان پرنور
با دل شاد و سرور ؛بادل شاد و سرور
***
بزم شاديست عزيزان همه هستند مسرور
با دل شاد و سرور؛ با دل شاد و سرور