نصیحت
نصیحت
دختر را نبین ما در ا ک تیزشه سیل کو
در وقت سخن مثل موتر رٍز شه سیل کو
از مُلا وآرام نماز خوان حذر کُن
دختر میگیری بار اول خیز شه سیل کو
خواهی که پشیمان نشوی تا دم مردن
یک دید بزن پا و سر وچیز شه سیل کو
در ظاهر این خانه مشو بی تب وطاقت
تا خانه وبال خانه و دهلیز شه سیل کو
حُسنش چو کدو ایست که پوسیده شود زود
خواهی که تو آرام شوی جهیز شه سیل کو
از پشت دیوار باغ خریدن غلط است دوست
با فکر آرام جویچه وکاریز شه سیل کو
تو غره مشو بر رُخ پر زرق ونگارش
از من بشنو موسم پاییز شه سیل کو
گر خواب کنی یک شبی با ماه گُل اندام
باز خُر وپوف ودزدز ودٍزٍدٍز شه سیل کو
امروز(حبیبا) که چنین دلکش نیکوست
فردا چو مگس چرچر و وز وز شه سیل کو