طلب
طلب
گر زبابه نیستی همسایه را محکم بگیر
یعنی که راضی از او، زهمسایه کاری کن طلب
نیست در فامیل تو یک مرد که تو پیدا کنی
آدم بد ذاد و بد خو ،زشت یا دعواجلب
پُت گرفته مادرت در زیر دامن از حیا
رنگ ناخن راکه تا بابه ات نیاید در غضب
گرچه پیر هستی بخیز کابل برو باز هم بته
تو د پُلوان آب تا که گُل کند با لپ وجب
قطع کن بیخی بُبر تاکه شوی آرام از او
دوستی با مردمان که بگردند پُشت گب
گر کسی میداد عصابت را نکو بر و ی خراب
پند نیک هرکس ترا میداد بشنواز ادب
لب بمان اندر لبش محکم بگیر از دو طرف
کوزه آب خنک را وقت گرمی نصف شب
تو ندادی ناجوان بابه کلانت داده بود
بهر فامیل تو اسم ورسم با نام نسب
مزه دارد گر بدست خود بگیری وقت شام
روزه را چون مشکنانی تو به خرماٌ رطب
ای (حبیبا)سخت نزن تا کس نگردد از تو دور
حرف سخت با کس نزن تا کس نرنجد بی سبب