مرحبا
مرحبا
از اروپا امدی تو زن گرفتی مرحبا
وقت پیری با شن ودرشن گرفتی مرحبا
باد کردی دالر وکردی عروسی باشکوه
سیت الماس وطلا درجن گرفتی مرحبا
هیچ کس حاضر نبود آنجا که گردد زوجه ات
آمدی ویار سیمین تن گرفتی مرحبا
مثل خر بارات نمودند وتو هم دم اک زدی
مصرف بسیار در گردن گرفتی مرحبا
خرج یکسال خسر را پیشکی پرداختی
از برنج وماش تا روغن گرفتی مرحبا
بهر قوم وخویش دختر تحفه هایی رنگرنگ
تکه های بخمل وچرمن گرفتی مرحبا
گر زتو یگ دانه گندم خواست فامیل عروس
تو به ایشان خوشه با خرمن گرفتی مرحبا
قرضه بگرفتی خریدی تاج بر فرق عروس
بوت وکالا را تو از لندن گرفتی مرحبا
زن گرفتی تا شود پای همه از کوچه جم
بر برنج دیگران سالن گرفتی مرحبا
کله ات میلرزد واین زن جوان است وتوپیر
این زن مقبول را بر من گرفتی مرحبا