یاغی
هنوزم یاغیان را هر طرف پیوسته می بینم
هنوزم اهل چوکی را بخصم وابسته می بینم
هنوزم دشنه خونین جلادان پُر از خون است
هنوزم ملت خودرا به غم بنشسته می بینم
هنوزم ناله طفلان ووحشت هر طرف جاریست
هنوزم عقده هارا در گلو بشکسته می بینم
هنوزم شمر استعمار دارد سلطه در قدرت
هنوزم خنجرش را من بخون آرسته می بینم
هنوزم که هنوز است ملت ما هستند آواره
هنوزم قوم افغان را زظلمت خسته می بینم
هنوزم بی اتفاقی همجو پیراهن بجان ماست
هنوزم دوستان را تیشه بی دسته می بینم
هنوزم محفل نبوُد که آنجا جنگ ودعوا نیست
هنوزم حامیان غیر را بر جسته می بینم
هنوزم ای(حبیب)هرسوهمان آشست همان کاسه
هنوزم جاهلان را از درک شان وارسته می بینم
[/size]