دلق
دلق
طالبا دلق توست مایه شر
چون گرفته است فتنه را در بر
تو ز شیطان بگو چی کم داری
گر نمایی بحال خویش نظر
دیدمت که براه روان بودی
گفتم ابلیس آمده به چکر
چند ترسانییم ز روز جزا
که ز لطف خدا نه یی تو خبر
صحبت ات غیر خوف و وحشت نیست
دهن توست همچو زنگ خطر
هرکی رسم ترا گرفت خطاست
داده عُمر عزیز را به هدر
هر کجا که قدم نهی چو بلا
جام عیش همه شود چون زهر
گفت (حبیب) بر همه که غم مخورید
طالب است رو سیا در محشر