همگان
همگان
نو بهار آ ید و سرسبز جهان خواهد شد
دست دهقان فلک بزر فشان خواهد شد
گُلرخان باز به طرف گُل و گلشن آیند
سروه بیدار پس از خواب گران خواهد شد
ساقی یا باده نوشین به عزیزان اور
که تو گر دیر بجنبی رمضان خواهد شد
شبنم آفتد سحر از ناز چو بر دامن گُل
راز پوشیده عُشاق عیان خواهد شد
هرطرف سبزه و گُل سر زند از دشت و دمن
بلبل از دیدن سُنبل به فغان خواهد شد
چرخ هرلحظه به رنگی زدرآید ایدوست
آنچه را که به دل توست نه آن خواهدشد
قدر امروز بدانید که فردا دیر است
که به یک پلک زدن فصل خزان خواهدشد
ای که بر قامت خود کبر و تکبر داری
کمرت چنگ خم ازساز زمان خواهد شد
استطاعت بنما گر که تجمل داری
چون دلی شاد به یک توته نان خواهد شد
راه عمر گرچه داراز است ولیکن هوشیار
که این سفر تیز تر از اب روان خواهد شد
آنکه جُز شر ندارد در اندیشه خویش
شاهدش باش که او پخته پران خواهد شد
غم فردای قیامت مخور ای خسته حبیب
که آنچه را بر توشود برهمگان خواهدشد