سال نو
سال نو
سال نو ميرسد شراب بيار
وقت تنگ است با شتاب بيار
انتظارش به سال نو بوديم
بس كن اين زحمت و عزاب بيار
سال پارينه هرجه بود گزشت
تا نرفته است زسر شباب بيار
عمر ما ميرود ز كف هردم
قبل از آن كه رويم به خواب بيار
گرچه هر چيز در حساب بوُد
ليك امشب تو بي حساب بيار
ما جرا جوي ملت داريم
تا نكردند انقلاب بيار
محتسب هرچه گفت مي نخوريد
حرف او را مده جواب بيار
زايد آمد كه عيب ما گويد
پياله هم به آن جناب بيار
بر طريق كه محتسب نوشد
كوزه را بسته در حجاب بيار
جام مارا ز لطف تزيين كن
بر سرش يك دو تا عُناب بيار
با حبيب بسكه بحث بنمودن
حالت او شده خراب بيار