جنگ حق
جنگ حق
این قوم پا برهنه تسلیم ناپزیر است
درجنگ حق وباطل ایستاده همچوشیراست
سمت شمال تا شرق هم از جنوب تا غرب
تاریخ ماست روشن تابنده ومنیر است
این ملت ایست که هر خصم کو بیده بر سر آن
از پا نمی نشیند آزاده ودلیر است
دشمن بهر طریقه آید بقصد شومش
فرجام میگریزد زیرا که نا گزیر است
این خاک راد مردان افغانستان ویران
دامان کو هسارش بر ما پر حریر است
این خطهٌ ایست که خورشید آتش ازان گرفته
این میهنیست که مهتاب در شام آن اسیراست
بام بلند پامیر تا قلعه های شمشاد
خود شاهد نبرد مردان باج گیر است
بالد {حبیب} درویش بر مُلک ومیهن خویش
پروای شاه ندارد هرچند که او فقیر است