یارب ز دوستانم رنج و بلا بگردان
یارب
یارب زدوستانم رنج و بلا بگردان
بر خاک اگر نهند دست گنج طلا بگردان
ای صاحب طبیعت برتر زعالمیت
تزیِن خانه هارا صلح و صفابگردان
اول سلامتی و دوم خوشی مُطلق
اوقات نیک شان را عیش و صفا بگردان
هر کس به هر دیاریست هرخطه وتباریست
اورا به هر اُمیدش حاجت روابگردان
کبر و غرور مارا آیین هم دلی بخش
آیینه دل ما لُطف و سخا بگردان
اشعار مولوی را جزء کلام ما کن
فهم سخن فراهم در درک ما بگردان
احساس کینه جویی از ما بدور سازی
بذر برادری را بیانتها بگردان
با ما تو دوست بنماآنکس که دشمن ماست
همچون {حبیب}اورا در جمع ما بگردان
شعر از حبیب یوسفی دیسامبر
10 -2023