عسل
عسل
از تلاشت تلخی دوران عسل گردد بخیر
وادی خشک تمنا پر کبل گردد بخیر
اعتمادم بر تو چندان است که از پاکی تو
بین مردم نام تو ضرب المثل گردد بخیر
گرچه رُخ زرد است وریشم زیب رخسار منست
سرخ رو گردم بخیر این ریش کل گردد بخیر
گر که امروزت جهان با تو ندارد یاوری
ری نزن فردا دو دستت پر ز لعل گردد بخیر
آنچه را تا امروز گفتیم جامه نگرفت در عمل
صبر کن جا نان من روزی عمل گردد بخیر
رخت آسایش نداریم چون به تن رو صبر کن
این لباس رنج و غم روزی بدل گردد بخیر
ای (حبیب)از بنده اُمید طمع هرگز نکن
عاقبت یارت خدای لن یزل گردد بخیر