خوبان
خوبان
پی خوبان گرفتم زنده گی رفت
خدایا عفو فرما بنده گی رفت
به چاه چشم شان افتادم از شوق
جهان تاریک شد تابنده گی رفت
ندیدم چون حیا از چشم خوبان
تمام از چشم من شرمنده گی رفت
ز بس لغزیده ام در عشق خوبان
تما مأ عمر در لغزنده گی رفت
از ایشان صرف تمکین و ادا بود
زمن آن خصلت یکدنده گی رفت
حبیبا)چون رقیب از دیده گم شد
شُکر کن کان بساط گنده گی رفت