صداقت
صداقت
کیست آنکس که کند کار و صداقت بوطن
یا رسد بر سر چوکی به لیاقت بوطن
هیچ کس چون نکند زحمت و کوشش ازجان
آخراین است که بود جنگ وحماقت بوطن
تا که مافوق بود جاهل ومادون عاقل
نتوان کرد دیگر همت وطاقت بوطن
کینه جویی به حدیست که تو باور نکنی
زرهٌ نیست به کس رحم و شفقت بوطن
دوستی رفته وآن پاک دلیها مُرده
دشمنی آمده در جای رفاقت بوطن
درغیابت چو کُند دوست بدشمن سازش
سود کی میکند ات آن استقامت بوطن
هموطن گرچه که آواره شدی دور از ما
چشم ما کور شد از هجر وفراق ات بوطن
ای {حبیب} غصه مخور باز وطن گردد جور
عیش و شادی زسر آید به وثاقت بوطن