آرزو
آرزو
جام شراب دگرم آرزوست نشهء می تا سحرم آرزوست
ساقی گل چهرهء سیمین بدن گر شبی آید به برم آرزوست
کاش گل افشان بکند زلف را رایحهء مشک ترم آرزوست
از چمن وباغ پریچهره گان سروقد لب شکرم آرزوست
سوی من آنشوخ ندارد نظر تیرنگه برجگرم آرزوست
پیرشدم عشق جوان بر سرم نازبت عشوه گرم آرزوست
مشت پرم کاش توانم پرم همچو کبوتر به پرم آرزوست
وه چقدر ناز فروشد بغیر نازوادایش بخرم آرزوست
(عنبری) رانیست بکف سیم وزر
خلوت آن سیمبرم آرزوست
سید عبدالله(عنبری) کانادا